لاله و لادن

بنام توانا

مقدمه

انسان موجودی اجتماعی است یعنی در اجتماع بدنیا می آید در اجتماع بزرگ میشود و در کل در یک کلمه وابسته به اجتماع است بدون اجتماع فرد نمیتواند تمام خواسته های خود را برآورده سازد . در کنار بعد اجتماعی بعد فردی وجود دارد که شخص کارهای روزمره خود را بتنهائی و بدون مشارکت دیگران انجام میدهد . تصور اینکه شخصی در کارهای خصوصی از جمله آشامیدن - خوردن - خوابیدن و در یک کلام تمام حرکات و رفتارها بجز نفس کشیدن ( آن هم نفس کشیدن معمولی ) وابسته به فردی دیگر باشد در زبان شاید ساده بنظر برسد ولی در عمل واقعاْ مشکل و دور از ذهن است .

زندگی لاله و لادن و یا لادن و لاله ( در آوردن نام این دو هم انسان نمیداند تقدم را به  کدامیک از آنها بدهد ) یکی از این زندگیها میباشد که فرد در تمام امور روز مره به هم وابسته است و بدون توافق و همکاری یکی دیگری هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. ۲۹ سال زندگی به این منوال برای من که واقعاْ غیر قابل تصور است . در این جامعه جهانی که دو نفر بدون وابستگی فردی نمیتوانند در یک خانه همدیگر را تحمل کنند چطور دو نفر با سلیقه های متفاوت و خواسته های جدا از هم با مشارکت صد در صد زندگی کنند .
هر چه از صبر و گذشت این دو موجود خدا بگوییم کم گفته ایم و کاش زنده میماندند و  زندگی انفرادی آنجور که خود میخواستند را تجربه میکردند . افسوس که گلچین طبیعت این بار لبه های تیغش را به طرف این دو موجود خدا نشانه گرفت و دنیائی را در سوک نشاند. از موقعی که این خبر تاسف بار اعلان شد همه مردم از دل سوز کشیدن و ناله کردن و از چشمانشان اشک جاری شد. کمتر کسی بود که درباره آنها اظهار نظر نکرد . هر کسی را که میدیدی به طریقی اظهار تاسف خود را بیان میکرد از کودک ۵ ساله تا پیر ۹۰ ساله که من شاهد بودم . همه و همه . کمتر کسی بود که با این خبر چشمانش خیس نشود  نمیدانم چرا ؟ ولی طوری اینها در دلها جا گرفته بودند  که پرپر شدنشان همه را داغدار کرد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد